گرانيگاه ِ فرهنگ


هر پيکره اي، قلبي دارد که گرانيگاهِ تپش و نبضِ بودن و قرارگاهِ روح و معناي زندگي آن تن است.


جامعه که زيستگاه انسان است نيز، چونان پيکره است، اين پيکر هم قلبي دارد.


قلبِ تپنده ي جامعه، مدرسه است؛ باشندگانِ اقليم قلب، دانش آموزان و معلّمان اند.


نبضِ حياتِ فرهنگي اين جامعه(مدرسه) و آن پيکره(اجتماع)، اين جمع هستند.


کارمايه ي فکري و سرمايه ي معنوي اين جماعت، به توش و توان و سرزندگي و شادابيِ معلّمان، بازبسته است؛ به بياني ديگر، معلّمان، قلبِ اين پيکره به شمار مي آيند.


معلّمان، قلبِ جامعه ي اکنون، و دانش آموزان، قلبِ جامعه ي فردا هستند.


از اين رو، مي توان گفت: معلّمان، قلبِ قلبِ ( گرانيگاه و کانون) امروز و اکنون جامعه هستند. سامان دهندگانِ قلب اجتماع فردا، معلّمان ِامروز اند. سامانه ي انديشگاني، آهنگِ گفتاري، سنجه ي رفتاري و بنيادِ باورشناختي ِ فردائيان و آيندگان، به دست معلّمان امروز، سازماندهي مي شود.


خِرَد، فرمان مي دهد که براي ديدن ِ رخسارِ فريباي اکنون و  به سامان آوردن فردا و پديدار شدن ِ روي رَخشان فرهنگ آينده، مي بايد اين گرانيگاه ِ فرهنگ، معلّمان، را از هر دلريشي و ناخوشي، از هر کاستي و ناراستي و از بيم هر گزند و کمندي رهاند.


قلبِ تبدار و ناخوش، پيکره را تبناک و ناآرام مي دارد. از آبشخور ِ گِلناک و ناگوار، آبي زلال و خوش گوار، نتوان نوشيد.


فردوسي بزرگ که کارمايه ي فرهنگي ِ تبار ِ ايرانيان را در نامه ي ستُرگ خويش، گرد آورده، همه ي آن چه ما نگاشته ايم را در چند بيت بدين سان، درفشرده است:



























ز دانا بپرسيد پس، دادگر

 



 



که فرهنگ بهتر بوَد، گر گُهر

 



چنين داد پاسخ بدو، رهنمون



 



که فرهنگ باشد ز گوهر، فزون



گهر بي هنر، زار و خوارست و سُست



 



به فرهنگ باشد روان، تندرست



 



 






شاهنامه، داستان پادشاهي کسرا نوشين روان



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Luis یونولیت,یونولیت سقفی,شرکت مادفوم کسب درآمد اینترنتی moneylover معرفی بهترین برندهای لوازم آرایشی و بهداشتی و فروش محصولات زناشویی Jacob فناوری اطلاعات و ارتباطات